در حقیقت ، هنگامی که روح خودرا به سوی نور تعالی می بخشیم ، نخستین چیزی که می بینیم ، تارهای عنکبوت و غبار و ضعف های روحمان است . اما همین فرصتی برای اصلاح آن ها است .هرگز نگذار آگاهی از عیب هایت ، تورابترساند.((پائولو کوئلیو))
متحمل شدم ، رنج بردم ، محکوم شدم و با دلی شکسته آه کشیدم . از همگان بریدم و در کنار رود کارون نشستم و گریستم . بحال خودم ، و خدا برایم اس ام اس زد چه شده ، چرا گریه میکنی ؟ در پاسخ گفتم : می ترسم ، تنهایم .کسی را ندارم تامرا بفهمد .
گفت چگونه این را میگویی من که همیشه باتو هستم . گفتم پس چرا نمی بینمت ؟ گفت تو اینجا هستی ، تا خود اثبات من باشی
همه این مکان را نگاه کن ، من در همه آنها حضور دارم . من در رودکارون ، در آن درخت بی برگ خشک داین سنگی که بر
آن نشسته ای در آن بنا من حضور دارم .بعد دست نوازش بر سرم کشیدو در وجود بی نهایتش جای برای کوچکی من گشودو
مرا پناه داد.بعد شماره تماسش رابه من دادو گفت : هروقت کاری داشتی به من زنگ بزن ، اس ام اس هم بده .او همیشه در
دسترس است وهیچگاه گوشی اش را خاموش نمیکند وهمه اس ام اس هایی که برایش می فرستم را میخواند ، جواب همه شان را
هم میدهد. باید بگویم تاکنون دوستی به این خوبی نداشته ام . او به هرکسی شماره اش را میدهد ، شماره ای که فقط تو میتوانی
با آن تماس بگیری ، دوست من فقط کافی است تا از او بخواهی یکی از آن شماره ها رابه تو بدهد، او منتظر تماس توست تا اس ام اس دهد سلام ، من اینجایم به هرجا نگاه کنی ، به رود کارون ، درخت خشکیده ، آن بناو...